کِرمچاله در فیزیک یک پل میانبر فرضی در فضا-زمان است.
کرمچالهها ساختارهای فضازمانی پل مانندی هستند که دو گسترهٔ جدا از یک فضازمان یا دو فضازمان جدا از هم را به یکدیگر پیوند میدهند. کرمچالهها مسافت و زمان بایسته برای رسیدن از یک نقطه به نقطهٔ دیگر را کوتاه و آسان می کنند.
ساختن واژه «کرمچاله یا کرمچاله»[۱] و «سیاهچاله فضایی»[۲] به جان ویلر نسبت داده شده است. با اینحال در دهه ۱۳۱۰ اینشتین و روزن با بهکاربردن غوطهوری متریک شوارتزشیلد در فضای استوانهای، معادله غوطهوری یک کرمچاله گذرناپذیر و ناایستا که «پل اینشتین - روزن» نامیده میشود را بهدست آوردند [۳]. یک سال پس از دادن نظریه نسبیت عام بهوسیله آلبرت اینشتین، سال ۱۹۱۶ فلام دریافت که از بررسی شوارتزشیلد معادلات میدان اینشتین میتوان پاسخ کرمچالهای بهدست آورد. این گونه کرمچاله ،«کرمچاله شوارتزشیلد» نامیده شده است.
یکی از جنبههای جالب کرمچالهها، بهکاربردن آنها برای انجام سفر در فضازمان است. میدانیم که فاصله زمین تا نزدیکترین ستاره به جز خورشید، نزدیک به ۴٫۲۸ سال نوری میباشد. پس نور با سرعت تقریباً ۳۰۰ هزار کیلومتر بر ثانیه بیش از ۴ سال طول میکشد تا به این ستاره برسد. اکنون ما با فناوری امروزه بیش از یک میلیون و سیصد هزار سال زمان نیاز داریم تا به این ستاره برویم که برای آدمی نشدنی است. اینگونه برمیآید که با انگارهٔ بودن کرمچاله، میتوان از یک سو به درون آن رفت و تقریباً بلافاصله پس از خروج از سوی دیگر، در جایی دوردست از جهان سردرآورد. در این چهارچوب میتوان از جهانی دیگر نیز سردرآورد.